زمان تقریبی مطالعه: 3 دقیقه
 

کم متصل قارالذات





کمّ متصل قارّالذّات‌، یکی از اصطلاحات علم منطق بوده و به‌معنای کم متصلی که اجزاء آن همه بالفعل با هم موجود باشند.


۱ - اقسام کم متصل



کمّ متصل‌، کمّیتی است که بین اجزاء آن حد مشترک وجود داشته باشد، یعنی حدی که جزء هردو قسمت باشد و به عبارت دیگر انتهای یک قسمت باشد و ابتدای قسمت دیگر. کم متصل خود بر دو قسم است: کم متصل قارّالذّات، و کم متصل غیر قارّالذّات.

۲ - توضیح اصطلاح



کم متصل قارالذات، کمیت متصلی است که اجزاء آن همه بالفعل با هم موجود باشند، برخلاف زمان که وجود اجزاء آن با هم ممتنع است. به عبارت دیگر کمّ متصل قارّالذات و ثابت بُعدی است که قرار دارد و ثابت است و اجزایی که برای او فرض می‌شود با هم قابل موجود شدن هستند. این نوع کم موضوع علم هندسه است.

۳ - اقسام کم متصل قارالذات



کم متصل قارالذات بر سه قسم است: خط و سطح و جسم تعلیمی یا ثخن، یا سمک، یا عمق یا حجم.

۱. خط: کمی که امتدادش فقط در یک جهت است و قابل انقسام در جهت واحد است. به عبارت دیگر، تنها دارای طول است و عرض و عمق ندارد.
۲. سطح: کمی که امتدادش در دو جهت است و قابل انقسام در دو جهت (طول و عرض) است، ولی عمق ندارد.
۳. حجم (جسم تعلیمی): کمی که امتدادش در سه جهت است و قابل انقسام در سه جهت (طول و عرض و عمق) است. به این جسم (که از سنخ اعراض، و از مقوله کمّ است) "جسم تعلیمی" گفته می‌شود، و جسمی که از نوع جوهر است "جسم طبیعی" نامیده می‌شود، و اطلاق جسم بر این دو، به اشتراک لفظی است. "ثخن"، "عمق" و "سمک" سه اسم دیگر برای این نوع (جسم تعلیمی) است. مراد از حجم یا جسم تعلیمی این است که ما طول و عرض و ارتفاع جسم را جداگانه در نظر بگیریم؛ هر چند طول و عرض و ارتفاع جسم در خارج جدای از جسم نیستند بلکه در خارج با جسم به وجود واحد موجود هستند.
[۲] ابوحامد غزالی، محمد بن محمد، معیار العلم في فن المنطق، ص۲۹۷.
[۳] خوانساری، محمد، منطق صوری، ص۱۳۸.
[۴] گرامی، محمدعلی، منطق مقارن، ص۷۲.

«و کم متصل دو قسم بود: یا قارالذات بود و یا غیر قارالذات. قارالذات آن بود که اجزائی که او را فرض کنند با هم موجود توان یافت. و کم متصل قارالذات سه نوع بود: خط و او طول تنها بود، و عرض و عمقش نبود. و سطح و او را طول و عرض بود و عمق نبود، و جسم و او را طول و عرض و عمق بود. و این جسم را جسم تعلیمی گویند، و جسم را که نوع جوهر است جسم طبیعی. و وقوع جسم بر هردو به اشتراک محض بود. و بعضی این جسم را ثخن گویند یا عمق یا سمک».

۴ - پانویس


 
۱. سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومة، ص۱۶۴.    
۲. ابوحامد غزالی، محمد بن محمد، معیار العلم في فن المنطق، ص۲۹۷.
۳. خوانساری، محمد، منطق صوری، ص۱۳۸.
۴. گرامی، محمدعلی، منطق مقارن، ص۷۲.
۵. خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ص۴۰-۴۱.    


۵ - منابع


خوانساری، محمد، فرهنگ اصطلاحات منطقی به انضمام واژه نامه فرانسه و انگلیسی، ص۲۱۶.    


رده‌های این صفحه : اصطلاحات منطقی | کمیت




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.